کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

چهار شنبه سوری

راستش امسال با چهارشنبه سوریای دیگه متفاوت بود چون من هر سال این روز تو خونه قرنطینه بودم حتی حق نداشتم در پنجره رو بازکنم برادرمم که می رفت بیرون هیچ بابامم طبق معمول همیشه ماموریت خواهرمم چهارشنبه سوریا میره خونه عمم موهاشو رنگ کنه منمو مامانم که با تلفن حرف میزنه و دیگه آخرآخریا به جای ترقه مخم میترکه به خاطر همینم امسال تصمیم گرفتیم دوره هم باشیم رفتیم خونه ی مام بزرگمینا ما بودیم با دو تا خاله هام داداشم قرار بود موار منفجره بیاره ازش خبری نبود ساعت 8 شب بود بچه ها میگفتن ای بابا پس رضاتون کووووو؟ بالاخره اومد حسابی ترکوندبم ومن کیف آتیش پریدنو احساس کردم و اولین بارم بود که چهارشنبه سوری من مدرسه نرفتم از ترس امتحان عربی گفته بود میخوام امتحان عربی بگیرم اکثر بچه ها از ترسشون اومده بودن اما خودش نیمده بود فقط مرض داشت ما رو تو استرس بندازه چی بگم والا بعدشم اینکههههه کلاس زبانمونم تعطیل بود رفت تا پونزدهم که امتحان فاینال داریم خلاصه روز خوبی بود براتون سال خوبیو آرزو مبکنم امبدوارم هر سال بهتروبهتر از سال دیگتون باشه سال دیگه میام به امید دیدار