کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

در علم روانشناسی به این حالت چی میگن؟

درون من کسی زندگی میکند گمان میکنم این احساس را همه دارند برای من اخمالوس کمی یک دنده و لجباز است البته برای خودم ؛هنگامی که کسی میگوید حالا چرا با خودت لج میکنی در حقیقت من نیستم

یکی از کارهایش این است که هی مرا سرزنش میکند اگه بخوام یک شکافی از این جمله باز کنم یعنی من کسی را ندارم سرزنشم کند مادر و پدرم هم هیچ وقت مرا سرزنش نکرده اند و احساس میکنم احتیاج دارم کمی مرا کسی گوش مالی بدهد البته نه هر آدم بی سر و پایی که وظیفه ای نسبت به من ندارد  حالا این احساس ممکنه برای دیگران متفاوت باشه مثلا ممکنه یه شخصی کمبود محبت داشته باشه و هی از درونش بخواهد به او محبت کند داشتم میگفتم مثلا چند روز پیش که داشتم با خودم خلوت میکردم و هی غرولند میکردم، هیچ امسال تابستان نفهمیدم چه طور گذشت یک مرتبه داد میکشد نیشخند تحویل آدم میدهد و هی میگوید تا سه سال جرئت نداری این حرفو بزنی تازه تابستون سال دیگه چنان بیگاری ازت بکشم تو خیلی راحت زندگی میکنی دیگر اینکه دستم دارد میشکند هی وادارم میکند یک بار دیگر این قطعه را بنوازم البته خوب است اینجور درون ها و حتی اینجور آدم ها اگه دورنی نباشند واقعی باشن باعث پیشرفت ما آدم ها هستن  این را هم بگویم حتی دو سال است به من اجازه نمیدهد ایمیلم را چک کنم


پ.ن:عینکی شدم ...یا به قول خیلی ها چهار چشمی .. میم عینکم را به چشمانش میزند چند ثانیه ای مکث میکند و میخندد میگوید کور هستم عینکم را به چشمم میزنم و همه ی اجناس آشپزخانه برایم شفاف و به وضوح دید میشود انگار باران باریده بخاری ماشین روشن است و شیشه دم کرده و تو برف پاکن را میزنی ..البته نه به این شدت :) کمی آن طرف تر  تازه میفهمم دوره در ماکروفر چقد کثیف انواع و اقسام غذا ها خشک شده و مامان چقد حق داره