کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

آخرین لحظات تحیویل سال

این چهاردهمین سالیست که سال تحویل میکنم شاید به نظر کم باشد اما انگاری قرن هاست سال برایم تحویل میشود انگاری قرن هاست که سر یه ساعتو دقیقو ثانیه کناره هم مینشینیم عیدی میگیریم هیچوقت فک نمیکردم سال نود و دو را بیبینم لحظه ی سال تحویلش عیدی بگیرم برایم نود و یک یک سال نگذشت سالها گذشت حتی دقایق آخرش هم برای پایانه اش لحظه شماری میکردم که به اتمام برسد خدا را شکر میکنم که تموم شد و دیگر تکرار نمیشود دیگر امکانی برای بازگشتنش نیست نو و یک رابا تموم وجودم فراموش میکنم هم خاطراتش را هم آدم هایی که میامدننو یه تلگری به من میزدن همه ی همه ی این ها را باید فراموش کنم برایم سختست اما هر چه قد هم که سخت باشد میگزرونم:| میگرزونم برای اینکه امسال نیز مث پارسا نگزرد.