کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

کاشکی

بعضی روزها کاش بعضی روزها حذف شود روزهای سرد و خاکستری درس مثه امروز صبح بی فایده از خواب برمیخیزی بی هیچ قایده ای شب را سر میکنی مکرر تکرار میشود تکرار پشته تکرار دلم میخواهد همه روزهایم حذف شود بی هیچ منطقی نمیرسم خودم هم سر در نمیارم از این جمله آخرم سر درگم شدم ترس ترسی که مثه خوره تا مغز استخانم را میخورد همیشه خدا میخواستم مسیر زندگیم را عوض کنم 

میخواهم تکانی به خودم دهم میخواهم حرف بزنم اما از گفتنش واهمه دارم کاش میتونستم تو اون صندلیه کذایی که بوی الکل بتادین میدن بشینم و از دو چشمم به آدم های مزخرفی که فقط قصدشان این است که به انسانها یاری برسانند نگاه کنم و از ته قلبم نفرینشان کنم بعد که کارم به اتمام رسید با همون سرنگی که بهم تزریق شد دخل همشان را در بیاورم



شهریور داره تموم میشه من هنوز مدرسه اسم نویسی نکردم باید کارت واکسن داشته باشم اما نمیتونم تو اون صندلی کذایی بنشنم و به آدمهای عوضی بنگرم که دارند با عجله از جلوی چشمام گم میشن