وقتی آنقدر در خیال غرق شوی که حتی ندانی چندم هفتس بهتر است که مثه این روزهای من از هپورت به واقعیت نزدیک شوی آنقدر نزدیک که خیالت را فراموش کنی مثه خواب عمیقیست که با یک پارچ بیدارت میکنند تا بیدار شوی دیرت شده یا کارهای باقی مانده داری
دو هفتیس از آن آدم های خیالی که جای آدم های حقیقی را گرفته بودند خبری نیست خودم را برای اول مهر جمع و جور کردم و آن آدم های خیالی که همان اواخر شهریور پرتشان کردم از روح و جسمم بیرون تا دوباره سر و کله شان پیدا نشود
و حالا این آدم های خیالی که عمریست زندگی من شده اند رفته اند واقعا هم رفته اند این روز ها به قدری درگیره کارهای دبیرستان شده بودم که حتی یک اپیسیون هم به خاطرم نیومد و همین جای شکرش باقیست