کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

کافه ویلون♫♪

آرشه به رقص است ، ویلن به ناز ؛ عود و سرود همی چاره ساز

زن شرک

ما چندتا ناظم داریم که یکیشون فامیلیش هوشنگی البته یه سری از   بچه ها پشت سرش مشنگی صداش میزنن یه سریشونم زن شرک صدا می زنن واقعانم شبیه زن شرک خود خودش وای نمیدونیت که اینارو دارم با چه ترسی میگم آخه می ترسم یه نوخاله تو پایمون پیدا بشه بره بگه. کلاسمونو نمیگما توکلاس همه با هم خوبیم همه باهم دوستیم حالا از اینا گذشته .اول سالی یه بار این

 مشنگی نمیدونم زن شرکه کیه منو تو دفتر صدا زد منم اصلا توی این هم سال تحصیلی سابقه نداشتم منو دفتر صدا بزن رفتم دفترو ناظممون گفت: این چه مقنعه ی گشادیه که داریوخلاصه هرچی بگی گفتو بعدشم گفت که شماره خونتونو بگو زنگ بزنم مامانت بیاد ببرتت منم کلی اصرار نه خانوم توروخدا خانوم خواهش می کنیم اونم که ازخدا خواسته دوستداره یکی به پاش بیفته  بعد از کلی بهونه گفتش شنبه مقنعه رو تا اینجا میدوزی  گفتم خانوم میشه یکمی کمش کنین آخه خفه میشیم   عقده ای جواب داد بزار خفه بشی بفهمی حجاب چیه!