روزکارنامم

امروز یعنی داشتم به طرز وحشتناکی از ترس میمردم چون کارنامه ها رو باید می دادن از مدرسه تا خونه که اصلا حرفشو نزن تو سرویسمونم همه رو ترس برداشته بود مخصوصا من بازیگوش که تو سرویس کلی حرف میزننم اما امروز تو خودم بودم وقتیم رسیدم به زنگ خونمون قلبم داشت بولوپ بولوپ میزد اما خدا رو شکر الان راحت لم دادم راحتم دارم خاطره ی خوبمو تایپ می کنم معدلمم بزا یه خورده کلاس بزارم 19.6صدم شدم امیدوارم موفق باشیدهههههههههههههههههههههههه راستی چه بارونیم گرفت شانس اوردم بابام سالم به ماموریت رسید پروازشم به موقع نشست اینو بگم بابام قول داده وقتی از ماموریت اومد بهم رانندگی یاد بده و برا ی کارنامم یه جایزه ی خوب بخره مگه نه؟